شاهدخت تاراشاهدخت تارا، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
بهنود جانبهنود جان، تا این لحظه: 6 سال و 16 روز سن داره

دخترم تارا ***پسرم بهنود

کاش الان نیم ساعت دیگه بود!!!

  به نام خدا نگارش: 28/5/92 سلام بر دوستان عزیز وبلاگی (مگه دیگه جرأت دارم که سلام نکنم!) درود برشاهدخت خونه من .... در چه حال و احوالی ؟ الان که این پست رو میخونی چه ساعتی و چه زمانیه و چندسالته ، خدا داند به هرحال امیدوارم در هرزمان و هرساعت و هر مکانی که هستی خوش و خرم (خرم سلطان نه ها) وسلامت باشی و دلت از زشتیها و غصه های روزگار خالی و از عشق به خداوند و مهر هم نوعت به هر کیش و آیین مملو باشد. خوب خاطراتتمون رو از کجا شروع کنیم؟؟...
29 مرداد 1392

تولد عزیزکانم

به نام خدا نگارش:24/5/92 سلام به همه ی دوستان عزیزم (ایندفعه مخاطبم فقط یه نفر نبود... قابل توجه بعضیها این پست رو علی الحساب داشته باشین تا سر فرصت بیام و روده درازی کنم **یه معذرت خواهی در پی نوشت*** امروز تولد الناز جونم خواهر زاده عزیزم بود که از قضا به طور اتفاقی با بابا و مامانم اومد خونه مون و من و تارا هم در یک اقدام غافلگیرانه براش کیک پختیم و سورپرایزش کردیم. الی خانم اولین نوه ی پدر و مادرم هستش که خیلی دوستش داریم .     در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک     در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم   ...
26 مرداد 1392

وقتی بزرگ میشی...

به نام خدا نگارش : ٩/٥/٩٢   آﻧﻘﺪﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﻧﮑﻨﯿﺪ !!! ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﺸﯽ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﯿﺸﯽ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺸﯽ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ... ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﺸﯽ ... ﮐـــــﻮﺩک ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﮐـــــــﻮﺩﮐــــــﯽ ﮐﻨﺪ !     وقتی بزرگ میشی   وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی.. . وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های ...
9 مرداد 1392

شبهای قدر

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته سجاده گشته رنگین از خون سرور دین یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید - امشب رحمت دوست جاریست، مانند رود، نه! مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید. امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت است رو به سوی خداکنید ای دوستان آبرودار در نزد حق در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید   ...
5 مرداد 1392
1